عضویت    ورود
ورود به سایت
» » » هنرهاي سنتي در چالش مدرنيته از زبان مدیر میراث فرهنگی شهرستان آزادشهر به مناسبت روز جهانی صنایع دستی


هنرهاي سنتي در چالش مدرنيته از زبان مدیر میراث فرهنگی شهرستان آزادشهر به مناسبت روز جهانی صنایع دستی

هنرهاي سنتي در چالش مدرنيته*

 

هر نفس نو مي شود دنيا و ما بي خبر از نو شدن اندر بقاء

« مولانا »

بي شك تحولي كه طي يك قرن گذشته در عرصه سنت ، پديدار گشته ، بر تمامي وجوه حيات بشري اعم از سياست و فرهنگ و اقتصاد ، تأثيرات شگرف و عميقي را باعث گرديده است . هنرهاي سنتي نيز ، بعلت وابستگي مستقيم به مقوله فرهنگ و سنت ، در اين عرصه از تحول مصون نمانده است .

سرعت سرسام آوري كه با گسترش ارتباطات و انفجار اطلاعات در طول يك قرن گذشته ايجاد شد ، بهمراه گسترش صنعت و تكنولوژي ( كه هر روز و هر ساعت به سرعت آن افزوده مي شود )‌، تحولي است كه تا كنون در تاريخ بشر ، سابقه نداشته و لذا پيش بيني آينده نيز تقريباً محال مي نمايد .

بحث ما در اين جستار ، بررسي وضعيت هنرهاي سنتي در اين چالش عميق فرهنگي ، جهت رسيدن به راهكارهاي عملي در حفظ و احياي اين هنرهاست كه يكي از وجوه بارز فرهنگي مرقوم هستند . البته بررسي كليه جوانب اين امر ، بحثهاي مفصلي مي طلبد و از زواياي گوناگون اقتصادي ، تاريخي ، فرهنگي و سياسي قابل بررسي است كه اين مختصر انشاءا... فتح بابي باشد جهت توجه انديشمندان و علاقمندان هنر و سنت اين سرزمين به اين مقوله تا با نظرات كارشناسي خود ما را در ارائه راه هاي كاربردي در حفظ و احياء اين هنرها ياري كنند .

تأثير مدرنيته بر هنرهاي سنتي ، تأثيري چند جانبه بوده است و از ديدگاههاي متفاوت قابل بررسي است . مهمترين عرصه تحول در جنبه اقتصادي و فرهنگي انجام گرفته است . از آنجا كه تلفيق دو جنبه هنري و كاربردي ، از ويژگيهاي مهم هنرهاي سنتي ايران است ، با گسترش تكنولوژي و صنعتي شدن دستگاه هاي توليد ، هنرهاي سنتي يكي از وجوه عمده حيات خود را كه كاربردي بودن محصولات بود ، به مرور از دست داد چرا كه در عرصه اقتصاد و بهره بري ، آنچه كه بيشترين اهميت را دارد ، ميزان كميت و پايين بودن قيمت محصولات است و كيفيت محصول در رده بعدي قرار مي گيرد . اين عامل سبب شد كه بخش عظيمي از هنرهاي سنتي ، بدليل از دست دادن كاركرد خود ، از رده خارج شوند . حتي در مواردي كه كيفيت محصولات نيز نسبت به انواع ماشيني در رده بالاتري قرار مي گرفت ، بدلايل اقتصادي قدرت رقابت با محصولات ماشيني را نداشته و لذا مجالي براي ادامه بقاء نيافتند .

اما اهميت تحول در وجه فرهنگي اين آثار نيز كمتر از وجه اقتصادي آنها نبود . چه بسا كه اين تحول عميقتر و به لحاظ تاريخي با اهميت تر از آن بوده است . چرا كه تأثير آن بر ريشه هاي وجودي اين آثار بوده و مهمترين وجه مشخصه آنها يعني بومي بودن و اصالت آنها ، تحت تأثير اين عامل قرار مي گرفت .

اگر سنت را مجموعه فرهنگي و آداب و رسومي كه ريشه در اعتقادات و باورهاي هنرمند دارد و هنر را متأثر از ساحت معنوي وجود انسان و تجلي جنبه خليفته اللهيش بدانيم آنگاه اهميت جايگاه هنرهاي سنتي بر ما آشكار خواهد شد . مطابق اين مفهوم ، هنرهاي سنتي در واقع تجليگاه روح حاكم زمان و هنرمند سنتي مستحيل در اين روح و حافظ و انتقال دهنده آن به نسل هاي بعد از خويش است .

چنين بينشي ، نسبت به هنر سنتي ، در ادوار پيشين سبب مي شد كه ناخود آگاه نوعي يكدستي و هماهنگي در مجموع آثار هنري مربوط به يك قوم با فرهنگ و سنت خاص ، پديدار شود ولي به هيچ وجه باعث نمي شد كه هنرمند ، نهايت ذوق و خلاقيت خويش را در هنرش بكار نگيرد . چراكه عشق او به هنرش در واقع ريشه در اعتقادات و باورهاي او داشت . از همينجا مي توان پي برد كه چرا اوج شاهكارهاي هنر سنتي را در هنرهايي كه مستقيماً با مذهب در ارتباطند مي بينيم . در واقع آنچه كه مثلاً يك كاشي ساز را مقيد مي كرد تا تمام عمرش را وقف هنرش نمايد و بدون اينكه نامي از خود بر جاي بگذارد ، از بام تا شام ، بسايد و بكوبد و بپزد ، نه فقط ذوق و علاقه شخصي او بلكه عشقي بود كه سرچشمه در اعتقادات ديني او داشت . و همين سبب شيفتگي وي به هنرش مي شد .

در اينجا آنچه كه كمترين اهميت را براي هنرمند داشت ، گرايشات شخصي وي و حتي نامش بود چرا كه او خود را جزئي از يك كل به هم پيوسته مي دانست كه وظيفه اي بر دوش دارد و نه بيشتر . از همين رو ، در مجموعه آثار سنتي كمتر به نام اشخاص بر مي خوريم و آثار باقيمانده مجموعه اي به هم پيوسته است در چهارچوبهاي معين كه روح فرهنگ و سنت پيشينيان ، در آنها متجلي است .

اما امروز ديگر چنين نيست ، چرا كه خوب يا بد ، ديگر روح مشخصي بر زمان ما حاكم نيست. با گسترش ارتباطات ، هنرمند امروز ، خود را در مجموعه اي از كل جهان مي بيند و جهان وطني منجر شده است به پديده اي كه امروز از آن به « پلوراليسم فرهنگي » ياد مي شود كه نتيجه مستقيم چنين تلقي از هنر و انديشه است .

آيا با چنين پنداري مي توان باز هم هنر سنتي داشت ؟

آيا مي توان بينشي مشخص را پاية خلق آثاري قرار داد تا هنرمندان در آن چهارچوب ، ذوق و خلاقيت خويش را به نمايش بگذارند ؟

آنچه كه بديهي است اينكه امروزه ديگر به صرف داشتن مهارت فني در يكي از رشته هاي صنايع مستظرفه يا مجموعه هنرهاي سنتي ، نمي توان عنوان هنرمند را يدك كشيد چرا كه هنر پيشرو ، خلاق و انديشمند امروز ، داراي پيچيدگيها و ظرايف خاصي است كه تحت تأثير كليه شئون حيات آدمي شكل گرفته است و با تكرار موتيفهاي خشك و كليشه اي نمي توان ادعاي حفظ هنر سنتي داشت .

نگاهي مختصر به تاريخچه اين هنرها نشان مي دهد كه تحولات فرهنگي ، خواه ناخواه ، تأثيرات خود را بر سنت بر جاي ميگذارند و كساني كه ايستايي را در ذات سنت مي دانند ، اغلب اين نكته را فراموش مي كنند كه آنچه يك سنت را در كوران تحول ، از نابودي حفظ مي كند ، پويايي آن است نه ايستايي آن .

هنرهاي سنتي ما اگر خواهان بقاست ، مي بايست خلأ خلاقيت و انديشه را در خود حل كند تا بدينوسيله بتواند پويايي از دست رفته خود را مجدداً احياء كند . البته اين كار بستر مناسبي مي طلبد كه با وضع موجود اين هنرها در حال حاضر به هيچ وجه سازگار نيست . بزعم نگارنده هنرهاي سنتي ما همه بايد راهي را بر خود هموار كنند كه شعر ما پيمود .

موسيقي ما ، طراحي سنتي ما ، كاشي كاري ما ، قالي بافي ما و در مجموع هنرهاي سنتي ما هر كدام نيمايي را مي طلبد تا « ناقوس » * بيداري آنانرا به صدا درآورد .

هنرهاي سنتي ما ، محتاج تحولات و دگرگونيهاي ژرف و عميق است و تنها راه انجام آنها بها دادن به تحقيقات و خلاقيتهاي دانشجويان اين رشته ها در دانشگاههاست .

*كتابي از نيما يوشيج

علیرضا حصارنوی

مدیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان آزادشهر


بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .

نظرات این مطلب :


نام شما
ایمیل شما


سوال : سـه بعلاوه ســه ؟ ( جواب بصورت عدد نوشته شود )
پاسخ :*

آرشیو

<    «  اردیبهشت 1403  »    >
شیدسچپج
1234567
891011121314
15161718192021
22232425262728
293031 

پیوندها

آمار

آمار بازدید
بازدید امروز: 89
بازدید دیروز: 452
بازدید ماه:13873
بازدید سال:24312
بازدید کل:2394638